سپاه پاسداران
انقلاب اسلامی خوزستان، در نامه ای که مخاطب اصلی آن فرمانده کل قوا (بنی صدر) است، در ۲۰ آبان ۱۳۵۹ سیاست های اتخاذشده در جنگ و روش های جاری را بررسی کرده است.
این نامه که با طبقه بندی محرمانه تهیه شده، یک جمع بندی از وضعیت جنگ است که حاوی اخبار و اطلاعات قابل توجهی است. در این نامه آمده است: مسائلی که در مورد جنگ با قوای کافر بعثی قابل توجه و پیگیری است و بسیاری از ضعف ها و کارشکنی های داخلی و بعضی خیانت ها را مشخص می کند و دشمنان
انقلاب اسلامی در برخوردهای خود در آینده به آن توجه خاصی دارند، به عنوان وظیفه شرعی بازگو می شود.
بی توجهی به آماده شدن دشمن برای حمله به ایران
۱ ـ بیش از هشت ماه قبل از آغاز جنگ، نقل و انتقالات شدید نظامی در نوار مرزی ایران و عراق توسط دولت بعثی شروع شد، ولی از طرف مسئولین هیچ گونه اقدامی انجام نگرفت. حتی از ساده ترین موانع نظامی چون مین گذاری، تقویت پاسگاه های مرزی و ایجاد خندق های ضدتانک تا سایر وسایل و نیروهای ارتش اثری نبود و دشمن بعثی به راحتی توانست انبوه تانک های خود را در دشت وسیع خوزستان جولان دهد.
عدم سازمان دهی لشکر ۹۲ زرهی خوزستان
۲ ـ در جهت سازمان دهی ارتش (لشکر ۹۲ زرهی خوزستان) که اکثر کادر متخصص آن در زمان تصدی تیمسار مدنی از ارتش بیرون شده و با عنوان متخصصان غیربومی از لشکر ۹۲ به سایر مناطق ایران انتقال داده شده بودند، کاری صورت نگرفت و عملاً لشکر متلاشی شده و بسیاری از تانک ها و سایر خودروهای تعمیری در طی این مدت بازسازی نگردید و افراد انتقال داده شده به خوزستان بازگردانده نشدند.
نداشتن طرح جامع برای مقابله با دشمن
۳ ـ هیچ گونه طرح جامع برای مقابله با دشمن تهیه نشده است. در تاریخ ۲۸/۷/۵۹ در جلسه ستاد مشترک، نیروها در کاخ استانداری سابق از فرمانده لشکر طرح خواستند و ایشان اظهار داشتند طرحی نیست و پس از تهیه هم به آقای خامنه ای خواهند داد.
در همان جلسه آقای دکتر چمران اظهار داشتند که خلبانان نیروی هوایی در دزفول در مورد طرح جنگ از من سؤال کردند، ولی من جوابی نداشتم. در این جلسه آقای خامنه ای اعتراض کردند که چرا تانک های ما همانند تانک های عراقی در سنگر استتار نمی کنند، جواب می دهند لودر نداریم. ولی آقای خامنه ای در تهران هفتاد دستگاه لودر دست نخورده مشاهده می کنند.
۴ ـ امکانات ارتش منظم نبوده و در اکثر مواقع حتی بی سیم در اختیار دیده بان های توپ
خانه نبوده است.
۵ ـ چون طرح جامع برای جنگ وجود ندارد، اکثر
عملیات ها'>
عملیات ها کور و دفاعی بوده و اکثراً آتش توپ
خانه ها یا هدررفته یا به علت نبودن نیروی زرهی تأثیر چندانی روی دشمن نداشته است.
نبود فرماندهی مشترک در جبهه
۶ ـ فرماندهی مشترک درکل جبهه وجود ندارد. به طورکلی تنها منطقه خوزستان به سه قسمت تقسیم شده و خطوط سیاسی و حرکات مخالف خط امام در وضعیت جبهه ها تأثیر کامل دارند. الف ـ جبهه اول شامل دزفول ـ اندیمشک ـ شوش، زیر نظر آقایان ظهیرنژاد و بنی صدر، ب ـ جبهه دوم شامل اهواز ـ حمیدیه ـ سوسنگرد ـ هویزه، زیر نظر لشکر ۹۲ زرهی، آیت الله خامنه ای و دکتر چمران. پ ـ جبهه سوم شامل ماهشهر، شادگان، آبادان،
خرمشهر زیر نظر سرهنگ فروزان و ستاد اروندکنار، هیچ گونه هماهنگی لازم و همکاری اصولی در مقابل دشمن نیست.
نسبت به هم بی خبر و غیرمسئولانه برخورد می کنند. به عنوان مثال مسئول سقوط
خرمشهر هنوز پیگیری و معلوم نشده و با مقاومت بیش از یک ماه مردم و با دادن صدها
شهید و مجروح نه تنها طرحی برای بقای شهر تهیه و اجرا نشد، بلکه با دستور سرهنگ که گفته بود شهر را تخلیه کنید، که هواپیماهای خودی می خواهند شهر را بمباران کنند و حدود ۴۰۰ نفر مسلح شهر را ترک می کند و تمام شهر به راحتی در اختیار دشمن قرار می گیرد.
شب سقوط
خرمشهر، علت تخلیه شهر را از هر مسئولی سؤال کردیم، جوابی داده نشد و پس از تخلیه، شهر بمباران نشد. نظیر همین مسئله در بستان انجام شده و از قول مسئولین گفته شد شهر را تخلیه کنید، هواپیماهای خودی می خواهند شهر را بمباران کنند و مثل
خرمشهر بمباران انجام نشد.
عدم رعایت حفاظت در گفتار
۷ ـ به لشکر ۹۲ با تلفن، زمان
عملیات اعلام می شود و لشکر نیز تلفنی به سپاه خبر می دهد، درحالی که تلفن ها تحت کنترل شدید دشمن است. آیا این نوع وسیله ارتباط آن هم برای یک طرح مهم، نشانه بلاهت نظامی مسئولین (این کار) نیست؟
عدم مدیریت در مهمات رسانی و تجهیز نیروهای مسلح رسمی
۸ ـ سلاح های موجود و مهمات در مواقع لزوم در جبهه استفاده نشده است، بخصوص مهمات لازمی که بارها توسط توپ
خانه و هواپیماهای دشمن منهدم شده به سختی و بیشتر با التماس و واسطه و با شرایط اضطراری به مقدار کم در اختیار سپاه قرار داده اند و این در شرایطی است که نیروهای غیرمسئول و همه گروه ها در منطقه توسط ستاد جنگ های نامنظم دکتر چمران مسلح شده اند؛ حتی عده ای از چریک های فدائی، که در شیراز دستگیر شدند.
نیروهای مسلح شده و گروه ها در جبهه ها نه تنها هماهنگی با نیروهای مسئول ارتش و سپاه نداشته اند، بلکه عملاً موجب مختل شدن
عملیات نیز گشته اند. چرا ارگان رسمی و مورد تائید امام و امت و قانون اساسی، فاقد سلاح و مهمات کافی است اما افراد غیرمسئول نظامی دارای همه امکانات بوده و بدون ضابطه در اختیار همه کس قرار می دهند؟ مثلاً در منطقه فارسیات اهواز، عده ای مسلح از جنبش مسلمانان مبارز در ستاد دکتر چمران بودند. عملاً در جبهه فرماندهی مشترک نیست،
گروه ها در جبهه اطاعت نکرده و نظم تشکیلاتی ندارند لذا تلفات زیاد است و بدون حساب جبهه ها پر از جمعیت یا بدون در نظر گرفتن شرایط خالی می شود.
بهتر است افراد از کانال بسیج و سپاه و با تعهد و تعیین مدت خدمت و پذیرش ضوابط جنگ به منطقه اعزام شوند. سپاه در این رابطه با مسئولین جلسات متعدد داشت و حتی شرح وظایفی نیز نوشته شد که عملاً همکاری نشد.
عدم اجرای کامل قوانین در جبهه
۹ ـ قوانین جنگ در منطقه اجرا نمی شود و فرار از جبهه به عناوین مختلف وجود دارد و ضعف و کارشکنی بعضی مسئولین، فداکاری افراد مو من ارتش را خنثی و آنان را سرخورده می کند.
۱۰ ـ عناصر غیر مؤمن به انقلاب و تصفیه شده حتی زندانی نظیر سرلشکر ؛ و . آزاد و به خدمت آقای بنی صدر و فلاحی در دزفول می روند.
درز اطلاعات و تصمیمات جلسات به بیرون
۱۱ ـ دشمن به راحتی از محتوای جلسات جنگ و هماهنگی
عملیات مشترک باخبر است و علاوه بر عدم اعتماد به افرادی چون سرتیپ که فعالانه در غیبت سپاه علیه سپاه سم پاشی می کنند، به علت عدم توجه به مسائل امنیتی، تصمیم گیری جلسات به راحتی بیرون می رود.
عدم توجه به استراتژی جنگی سپاه در خوزستان
۱۲ ـ مسئولین سعی دارند شکست جنگ را به گردن پیروان خط امام بگذارند و از مهندس غرضی استاندار خوزستان گرفته تا سپاه پاسداران را نیز متهم کنند. علناً خط سیاست که ماهیتاً مخالف خط ولایت و امام است، امکانات اصلی را در قسمت اول (دزفول) متمرکز نموده و نسبت به سایر نقاط خوزستان احساس مسئولیت ندارد.
به از دست رفتن
خرمشهر، آبادان، اهواز، شادگان، سوسنگرد، هویزه و حمیدیه که عملاً در حال سقوط است، هیچ گونه توجهی نمی شود و با توجه به روحیه تهاجمی کادر که از این حالت تدافعی رنج می برند هیچ گونه تهاجمی صورت نمی گیرد و بااینکه به طرح سپاه در شکستن محاصره آبادان، به تصویب رئیس جمهور، فلاحی و ظهیر نژاد هم رسید، در اجرای آن سهل انگاری می شود؛ این در شرایطی است که مسئولین، آبادان را تمام شده می دانند و سپاه علناً با تسلیم آن مخالفت کرده و مراتب به اطلاع امام امت رسید و هنوز کاری تا این تاریخ انجام نشده است.
خنثی سازی هماهنگی ارتش و سپاه از بالا
۱۳ ـ هماهنگی بین ارتش و سپاه از بالا عملاً خنثی می شود. به طور مثال توپ
خانه ارتش تنها با مختصات شلیک می کند و بعضاً افسران از فاصله دور دیده بانی می کنند که فاقد ارزش است.
سپاه برای رفع این نقض اقدام به تربیت دیده بان توپ
خانه نمود و چون برادران از شجاعت و تبحر بیشتری برخوردار هستند تا ۲۰۰، ۳۰۰ متری دشمن نفوذ می کنند و بارها به علت دیده بانی مؤثر ضربات مهلکی از توپ
خانه ارتش ایران بر نیروهای کفر واردشده است. سپاه دیده بان ها را در کلیه محورهای جنگی تقسیم کرد تا در اختیار ارتش قرار گیرد؛ در جلسه ای طرح این هماهنگی به مسئولین داده شد، ولی مورد موافقت قرار نگرفت و رد شد.
۱۴ ـ سپاه در حال حاضر فاقد سلاح سنگین است و سلاح های نیمه سنگین معدودی در اختیار دارد. تنها در ۱۵/۷/۵۹، طبق صورت موجود در واحد اعزام نیرو، ۲۵۰۰ نیروی اعزامی ذخیره و بسیج سپاه، به علت نداشتن تجهیزات از جبهه رفتن بازماندند.
عدم تقسیم صحیح تجهیزات
۱۵ ـ در کل جبهه غرب و جنوب؛ کردستان، کرمانشاهان، ایلام و خوزستان تجهیزات جنگی به طور صحیح تقسیم نشده است.
تلاش خط سیاست برای شکست جنگ
۱۶ ـ به طورکلی ما معتقدیم خط سیاست می خواهد عملاً جنگ را به شکست ببرد و انقلاب ما را به سازش (نظیر هیأت حسن نیت بازرگان) بکشاند یا انگیزه مقدس این جنگ را لوث کند و از کمک به
انقلاب اسلامی عراق بازدارد و با شکست دادن طرح های امام امت (که هرگز نخواهند توانست)، موفقیت خود را تثبیت کند.
تلاش برای تضعیف سپاه
۱۷ ـ مخالفین خط امام که در یک سال و اندی از رشد سپاه به عناوین گوناگون جلوگیری کردند، در ممانعت از تجهیز، مسلح کردن و آموزش سلاح های سنگین سپاه و حتی به انزوای سیاسی کشاندن آن از هیچ کوششی فروگذاری نمی کنند.
منبع: